نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره برادر شهید
نوید شاهد – بردار شهید "اسداله حیدری" می‌گوید: آخرین باری که می خواست به جبهه برود تقریباً یک ماه به عید نوروز مانده بود که گفت می‌خواهد با مادر به مشهد برود و رفتند، پس از بازگشت مشهد مقدس بلافاصله به منطقه عملیاتی برگشت.
کد خبر: ۴۸۷۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۱

غلامعلى برادر شهيد "عليرضا رودسر ابراهيمى" مى گويد: «برادرمان (محمدرضا) اسير دموكرات ها شده و بعدها آزاد شده بود، وقتى عليرضا برادرمان را در آن حال ديد بلافاصله تصميم گرفت كه به جبهه برود.» متن کامل این خاطره را در نوید شاهد مازندران بخوانید.
کد خبر: ۴۷۳۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۹

خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(32)
یکی از برادران شهید "ابوالفضل نوری" می‌گوید: یک روز بسمت در رفتيم و در را باز كرديم متوجه شديم كه ابوالفضل با تنى رنجور در پشت در افتاده و بر اثر جراحت ناشى از شكنجه قادر به در زدن نيست".
کد خبر: ۴۷۱۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۳

برادر شهید ولی پیران از برادر خود چنین می‌گوید: شهید به ما گفتند اگر من و امثال من نرویم و در خانه بمانیم شما را نمی‌گذارند راحت بنشینید.
کد خبر: ۴۵۱۹۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۰

خاطره ای کوتاه از نادر عزیزی برادر شهید هوشنگ عزیزی
هوشنگ عزیزی فرزند علی محمد در22 اردیبهشت ماه سال 1343 در تهران قدم به این جهان گذاشت و در دوم مردادماه سال 1360 در منطقه سوسنگرد مورد اصابت خمپاره از ناحیه شکم قرار گرفت و شربت شهادت را جانانه سرکشید.
کد خبر: ۴۴۸۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵

خاطرات آقاي حسين ابراهيم زاده برادر شهيد محمدرضا ابراهيم زاده
بعد از شنيدن خبر شهادتم برايم گريه نكنيد، اگرخواستيد گريه كنيد، به مصيبت بزرگ كربلا گريه كنيد كه ما هر چه داريم از كربلا داريم. در مجلسم نیز نقل و خرما پخش كنيد.
کد خبر: ۴۲۶۷۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰

دو برادر در یک میدان مقاومت
بعد از نه ماه خدمت برادرم از فرمانده نام گرفته بود که مرا به عقب مستقل کند، زیرا فاصله ما با دشمن خیلی کم بود، به طوری که صدای دشمن به راحتی قابل شنیدن بود.
کد خبر: ۴۰۱۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲